بروگل روستایی(رامبرانت هارمنزون وان راین)

 

رامبرانت به عنوان فرزند آسیابانی ثروتمند در شهر دانشگاهی لیدن به دنیا آمد. او در دانشگاه پذیرفته شد و به تحصیل پرداخت، ولی اندکی بعد به قصد نقاش شدن، تحصیلات دانشگاهی را رها کرد. برخی از نخستین کارهای او به شدت مورد تمجید هنرشناسان روز واقع شد. در بیست وپنج سالگی لیدن را به قصد آمستردام -که کانون نجارت و ثروت بود- ترک گفت. در آمستردام کارش به سرعت به عنوان نقاش پرتره بالا گرفت، با دختری ثروتمند ازدواج کرد، خانه‌ای خرید، به جمع کردن آثار هنری و عتیقه پرداخت و بی وقفه کار کرد. هنگامی که نخستین همسرش در سال ۱۶۴۲ از دنیا رفت، ثروت هنگفتی برایش به جای گذاشت، ولی محبوبیتش در اجتماع رو به کاستی نهاد، مقروض شد و چهارده سال بعد طلبکاران او، خانه اش را فروختند و کلکسیونش را حراج کردند. فقط یاری همسر دوم وفادارش و پسر خود او، وی را از فنای کامل نجات داد. آنها یک مؤسسهٔ خرید و فروش آثار هنری ایجاد کردند و رامبرانت به کار برای آنها پرداخت و در این موقعیت بود که واپسین شاهکارهای خود را آفرید. ولی دو یار وفادار نقاش زودتر وی از دنیا رفتند، و هنگامی که چراغ زندگی خود او در ۱۶۶۹ خاموش شد، دارایی اش از تن پوشی مندرس و ابزار کاری ناقابل تجاوز نمی‌کرد.

 

 مجسمه ی رامبرانت

 

 

 

یکی دیگر از کارهای رامبرانت 

  

 

  

  

این نقاشی مربوط به هنرمند نروژی / ادوارد مونک است.()()

 

نظرات 4 + ارسال نظر
مه شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:42 ب.ظ

این قبلا همین بود؟!
قبلا چش نداشت که!!
چه عجیب!

naraftam vasash cheshm bezaram ke hehe

مه شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:02 ب.ظ

این چش داره ولی من از یه زاویه که نگا میکنم نداره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
میترسیییم:دی

bi khial in ke naghashiye

مه یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:51 ق.ظ

نه ولی بی چش خیلی باحال تره!
آخه این چه چشیه!
دو تا نقطه گذاشته که مثلا چش ه اینا؟!
مث چش سوباسا:))

chera s zang mizane vali baham harf nemizane akhe chikar kardam

رها جمعه 23 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:41 ب.ظ

manam cheshmi nemibinam

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد